واقعیت این است که در فضای بین المللی چیزی تغییر نکرده است که امید چندانی به نهایی شدن مذاکرات ایجاد کند. بهانه گیری های اتحادیه اروپا و امریکا کما فی السابق ادامه دارد. کمی آگاهی از اوضاع داخلی امریکا نشان می دهد که تغییر جناح در این کشور از دمکرات به جمهوری خواه و برعکس مساوی با تغییر در اهداف و منافع کاخ سفید نیست.
آنچه امروزه در آمریکا به عنوان سیاست خارجی تعریف شده چندان برخاسته از میل روسای جمهور آمریکا نیست بلکه گروه های فشار و ذی نفوذ داخلی و بین المللی هستند که خط مشی سیاست های آمریکا را در قبال کشورهای دیگر رقم می زنند. اسرائیل امروز یکی از پرنفوذترین کشورها درعرصه سیاست های امنیتی آمریکا است که طبیعتا این کشور هرگونه گرایش به سمت ایران از سوی آمریکا را خطرناک می بیند.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اذعان کرده که آمریکا و اسرائیل در مورد مسئله ایران هماهنگی و همکاری مناسب دارند و نگرانی های آنها نسبت به مسئله هسته ای ایران مشترک است. اتحادیه اروپا نیز به عنوان طرف اصلی مذاکرات ایران هنوز حاضر به تغییر نگرش نسبت به ایران نیست و همچنان نسبت به سیاست های هسته ای ایران حساسیت دارد.
بنابراین هیچ کدام از طرف های مذاکره کتاب جدیدی نخوانده که در آزمون فعلی مذاکرات پیروز شوند. آمریکا هنوز نسبت به حذف نام سپاه پاسداران از لیست گروه های تروریستی مقاومت نشان می دهد. و همچون کشورهای اروپایی توسعه در صنایع هسته ای ایران را تحمل نمی کند . گرچه هم اتحادیه اروپا و هم آمریکا اعتراف می کنند که ایران هیچ گرایشی به سمت تولید سلاح هسته ای ندارد لکن هرگونه پیشرفت در صنایع هسته ای ایران را نیز توجیه پذیر نمی دانند.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این مورد می گوید: ما می دانیم که این توافق منافع امنیت ملی آمریکا را تامین می کند و در مقابل منافع همه طرف ها را تامین خواهد کرد. لکن تغییرات عملیاتی در این رابطه نشان نمی دهد. خوب است بدانیم که مذاکرات امروزه به یک مسئله جهانی تبدیل شده است و طبیعتا کشورهای مختلفی را درگیر کرده است. بنابراین کشورهای دیگری نیز هستند که به طور غیر مستقیم و در موفقیت مذاکرات تاثیر دارند.
نگاهی به اوضاع منطقه ای حاکی از آن است که عربستان و ترکیه همچنان ایران را رقیب اصلی خود در منطقه می دانند و از تحریم ایران در منطقه خاورمیانه چندان ناراحت نیستند. عربستان امروز نقش یکی از ستون های خیمه آمریکا در منطقه است و مبادلات تجاری و اقتصادی آنها با آمریکا رونق افزونتری گرفته است. ترکیه نیز در قبال ایران سیاست به میخ و به نعل زدن را در پیش گرفته است. این کشور بیش از آنکه گسترش روابط با ایران را در سیاست خارجی خود در نظر بگیرد جلب نظر اتحادیه اروپا و پیروی از قوانین بین المللی این کشورها را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داده. لذا سیاست خارجی ترکیه در قبال ایران تابع تصمیمات اتحادیه اروپا در قبال ایران است و برنامه های کشورهای اروپایی بر روابط ایران و ترکیه سایه افکنده.
اکنون هوای مذاکرات گرگ و میش است. آمریکا از سویی بازگشت به برجام را یکی از موارد مورد علاقه سیاست خارجی خود قرار داده و اذعان می کند حاضر به توافق نهایی و بازگشت به برجام است و از سوی دیگر ایران را مقصر اصلی در کاهش سرعت مذاکرات می داند. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده آمریکا به صورت غیر مستقیم اما با حسن نیت و صداقت با هدف دستیابی به یک پایبندی مشترک به بازگشت به برجام مذاکره کرده است، اما متاسفانه این امر همیشه در مورد ایران صدق نمی کند.
اظهارات رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز هوای ناامیدی را بر فضای مذاکرات دمیده: او مدعی است که مذاکرات آژانس با ایران به بن بست رسیده. ایران در ارتباط با بقایای اورانیومی که در سه سایت محرمانه اش کشف شده، توضیحی نداده است. ارائه جزئیات واضح در این رابطه ضروری است، زیرا تحقیق و بازرسی دو وظیفه اصلی آژانس در تاسیسات هسته ای ایران است. دوربین هایی که ایران برچیده است، جزء مهمی از مکانیزم نظارتی بوده است که از این طریق عملکرد آژانس مختل و شفافیت محدود می شود.
مقامهای ایران باید موضوعات باقی مانده را توضیح دهند و پیدا کردن آثار اورانیوم در سه مکان در ایران، موضعی فنی و نه سیاسی است اقدام ایران در حذف ۲۷ دوربین و سامانههای نظارتی از تاسیسات هستهای ایران بسیار نگران کننده است و دستیابی به توافق با ایران بدون اینکه آژانس اطلاعات کافی در مورد برنامه هستهای این کشور به دست آورد، دشوار است.
تنها راه ایران برای جلب اعتماد و پیشبرد اقتصاد خود این است که به بازرسان آژانس اجازه دهد تا کار خود را انجام دهند. این فضای حاکم بر مذاکرات نهایتا منجر به تصویب قطعنامه جدیدی علیه ایران شد که به نظر می رسد بیشتر جنبه سیاسی دارد و به قصد وارد کردن فشار به گروه مذاکره کننده ایرانی تدوین شده است. لکن پاسخ ایران نیز به این قطعنامه مورد توجه است: ایران تصمیم گرفته تعدادی دیگر از دوربین های فراپادمانی آژانس را از سیستم نظارتی خارج کند که به معنی افزایش تنش بین در روند مذاکرات است. باید دید آیا میانجیگری کشورهایی مثل قطر در روند مذاکرات می تواند موثر باشد یا نه؟ آیا مسیر این تنش ها عوض خواهد شد؟ آیا این تنش ها جنبه سیاسی دارد یا فنی است؟ هر چه باشد به نظر می رسد مذاکرات چندان گزینه ای در دسترس نیست چرا که در عرصه بین المللی چیزی تغییر نکرده.