21 فوریۀ سال 1952، دانشجویان دانشگاه داکای بنگلادش، در اعتراض به ممنوعیت تحصیل به زبان بنگالی، دست به اعتراض زدند. با فوارۀ فریاد دانشجویان بیدفاع و سرکوب پلیس، خون سرخ تعدادی از دانشجویان در راه زبان مادری، خیابانها را رنگین کرد و سرخی خون آن دلدادگان زبان مادری، باعث بیداری مردمی شد که 7 سال بعد، شکلگیری کشور مستقل بنگلادش و جدایی از پاکستان را رقم زدند.
بهپاس برپای ایستادگی دانشجویان دانشگاه داکا در دفاع از تکلم به زبان مادری، یونسکو در سال 1999 با رأی به پیشنهاد بنگلادش، این روز را روز جهانی زبان مادری نامید. این روز، رویش سبز و مبارکی برای ارجنهادن حلاوت زبان مادری است. زبانی که همه زندگی است. لبریز شور و شوق است. بوی مهر مادر میدهد و هنوز لالاییهای آن عزیز و گهواره جنبانیهایش، چون زلال چشمهای جوشان و در جریان، روح عطشناک ما در کویرماندگان و در غبار قدکشیدگان را سیراب میکند.
روز جهانی زبان مادری، روز بازگشت به خویشتن است. فرصتی برای اندیشیدن ما است تا بدانیم دانستن و آموختن هر زبان دریچهای بر کلبۀ تاریک ذهنمان میگشاید تا چشم بر افقهای روشن و پر گلشن بگشاییم. آنچه نکوهیده است خودبرتربینی است که آفتی برای زبانهای مادری است و باید از این نگاه اندیشه سوز پرهیز کرد.
باید بپذیریم ما که امروز در میان سیمان و دود و آهن، اسیر شدهایم و بسیاری از ما بیگانه گشتگان با دیار و تبارمان، نهتنها چشم بر زبان مادری بستهایم؛ بلکه از تکلم به این زبان نیز پا پس میکشیم و این جفایی آشکار در حق ما و مادران دیروز است که امانت گرانسنگ زبانشان را به ما سپردند و حال ما در میانۀ راه این امانت را باآنهمه شور و شکوه، باآنهمه نغمه و لالایی، باآنهمه قصه و مثل، باآنهمه امید و آرزو، باآنهمه دلدادگی به زندگی به فرداییان نمیسپاریم.
روز جهانی زبان مادری بیدارباشی برای همه ما است تا بدانیم زوال زبانهای مادری، زوال هستی و هویت ما است. دفن بخشی از فرهنگ ملی سرزمین ما است که با رنگینکمان زبان و فرهنگ اقوام ایرانی، بارور و بالندهتر شده است. امروز رسالت بزرگ همۀ فرزندان این سرزمین که دل در گرو زبان مادری دارند، این است که در کنار پاسداشت زبان ملی و رسمیمان که زبان مشترک همۀ اقوام ایرانی و مایه افتخار همۀ فرزندان این کهن بوموبر است؛ باید پیگیر تحقق اصل 15 قانون اساسی بود تا با اجرای این اصل غریب مانده، بخشی از مطالبات برحق اقوام ایرانی که شایسته فرزندان این سرزمین در دفاع از استقلال وطن بودهاند؛ برآورده شود و باعث دلدادگی بیشتر آنها به مام میهن شود.
باید بپذیریم همان گونه که آثار باستانی ما در حکم سرمایههای ملی ما محسوب میشوند؛ زبانهای اقوام ما نیز سرمایۀ معنوی گرانسنگی هستند که باید آنان را چون جان عزیز داشت چرا که پاسداشت آنها، پاسداشت فرهنگ ملی این سرزمین است.
انتظار میرود در استانهایی که اقوام مختلف زندگی میکنند علاوه بر رسانههای مکتوب، صداوسیما نیز در راستای تقویت زبان مادری، زمان بیشتری برای معرفی قابلیتهای فرهنگی زبان مادری اختصاص دهد و در تهیۀ گزارشهای خبری و...از زبان مادری اقوام استفاده کند و اصراری بر تکلم اقوام به زبان غیر مادریشان نداشته باشند تا حلاوت این زبانها که هنوز بوی کشتزارهای بهاری و گلهای نوشکفته را میدهد؛ مشام جان مردمی که مهر مادران بر کتیبهٔ دلشان حک شده را بنوازد.