گروه اجتماعی – داخل ماشین پشت چراغ قرمز به آدمهایی که در گذر بودند، نگاه میکردم و در ذهنم با خودم کلنجار میرفتم که با این شرایط بد اقتصادی در این روزها به مردم شهرم چه میگذرد. ناگهان کودکی پشت شیشه ماشین، توجهم را جلب کرد که محکم به شیشه میکوبید و با نگاهی ملتمس وار تقاضای خرید یک بسته آدامس داشت. شیشه ماشین را پایین کشیدم و به چهره معصوم و پاکش نگاه کردم و پرسیدم بستهای چند، گفت بستهای ده هزارتومن و یک بسته خریدم.