نگاهی بر عوامل مؤثر بر عدم توسعه یافتگی خراسان شمالی

نگاهی بر عوامل مؤثر بر عدم توسعه یافتگی خراسان شمالی

یادداشت - محمد ژاله

شاید این سؤال خیلی از ما بوده باشد که چرا استان خراسان شمالی با توجه به ظرفیت‌های موجود خود نسبت به سایر استان‌ها توسعه چندانی نداشته است و در رده‌های آخر قرار دارد.

باید اذعان داشت پاسخ این سؤال را می‌توان از زوایا و جوانب مختلف تحلیل نمود و رسیدگی به این عقب ماندگی استان را نسبت به سایر استان‌های کشور مورد بررسی و کاوش قرار داد. این امر مهم مستلزم تحقیقات بیشتری از سوی پژوهشگران و نخبگان متخصصین این حوزه را می‌طلبد هر چند تا کنون این امر تا حدودی انجام شده است اما شایسته است بیشتر به این موضوع مهم توسط اندیشمندان این حوزه پرداخته و راهکارهای عملی و کاربردی ارائه گردد.

ضروریست که در ابتدا به بررسی تعاریف توسعه پرداخته، دلایل عدم توسعه یافتگی تشریح شود.

امروزه، مفهوم توسعه به تدریج جایگزین مفاهیم دیگری مانند ترقی، تکامل و رشد شده است که ابتدا از علوم طبیعی استخراج شده و در ارتباط با فرایند تغییر در جوامع بشری به کار گرفته می‌شود.

مفهوم توسعه در طی قرون متمادی مفهوم‌های متعددی داشته است به مرور زمان توسعه به عنوان یک مفهوم چند بعدی که در برگیرنده بهبودی در تمامی سطوح زندگی مردم و رفاه همگانی بود مطرح شده در نهایت توسعه همه جانبه و پایدار در کانون توجه آن قرار گرفت.

ارائه تعریفی جامع و کامل برای توسعه پایدار بسیار مشکل و تعاریف بسیاری در متون مختلف وجود دارد هر یک برجنبه ای از آن تاکید بیشتری دارند.

توسعه پایدار برآنست تا از طریق توسعه اقتصادی، پیشرفت اجتماعی و مسئولیت پذیری، جامعه انسانی را به سوی دنیای خوب زیست پذیر و دوام یافتنی رهنمون بدارد و این معنا، هسته مرکزی مفهوم پایداربرحفظ و نگهداشت ذخایر سرمایه‌ای استوار است در حقیقت توسعه پایدار چیزی جز حفظ ذخایر سرمایه انسانی، اجتماعی، طبیعی و اقتصادی نیست.

در تعریف دیگری، توسعه پایدار به معنای تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی برای حداکثر سازی رفا انسان فعلی با حفظ سهم نسل‌های بعدی برای اجرای برآوردن نیازهایشان می‌باشد. با این تفاسیر جامعه‌ای را می‌توان توسعه یافته دانست که در آن رشد هماهنگ ومتوازن تمامی مناطق و نواحی در تمام ابعاد توسعه در نظر گرفته شده باشد.

در چند دهه اخیر کوشش‌های زیادی در زمینه توسعه در ایران به عمل آمده است. الگوی های جهانی با رویکرد بومی در قالب طرح‌های مختلفی به اجرا درآمده است. با این وجود، آنچه نگرانی کننده است فاصله و خلأ موجود است که همچنان بین شاخص‌های توسعه در مناطق مختلف ایران از جمله استان خراسان شمالی وجود دارد. با این وجود استان خراسان شمالی پس از تأسیس به دلیل عدم موفقیت راهبردی و برنامه گذشته در زمینه توسعه خواهی، با معضلاتی همچون فقر، بیکاری، بهداشت، محیط زیست، صنعت توریسم و.... مواجه است. لذا سوالاتی حول موضوعات فوق در ذهن مردم منطقه شکل گرفته است.

۱- ریشه‌ها و علل عقب ماندگی استان خراسان شمالی کدامند؟

۲- چرا الگوهای موجود در توسعه، در عمل قادر به محو فقر و کاهش نابرابر نشده‌اند؟

۳- چرا برخی استان ها مسیر توسعه را با روند شتاب از استان خراسان شمالی طی نموده‌اند، اما این استان با توجه به ظرفیت‌های بالا خود از روند کندی برخوردار بوده است؟

جهت دستیابی به پاسخ سؤالات فوق شاید بتوان علل عدم توازن منطقه‌ای و عقب ماندگی استان را به دو سطح کلان کشوری و استانی تقسیم نمود و به آن اشاره داشت.

۱- در سطح کلان کشوری می‌توان به راهبردهای توسعه و تقسیم اداری کشور اشاره نمود که مقررات و مصوبات کشوری، توزیع منابع برنامه و بودجه و... را تحت تأثیر قرار می‌دهند. همچنین ساختارهای متمرکز تصمیم گیری و اجرایی بسترهای مناسب برای همگرایی منطقه‌ای را فراهم ننموده‌اند.

نهادهای ذی ربط نیز در بکارگیری ظرفیت‌های اجتماعی و منطقه‌ای، مشارکت عوامل منطقه‌ای و طراحی سیاست های اقتصادی محلی عملکرد درخورشان ظرفیتهای منطقه نداشته‌اند.

۲- در سطح استانی بعلاوه بر عوامل سیاسی به مدیریت توسعه در سطح استان اشاره کرد که نمود آن در سیاستگذاری، تدوین و راهکارها، تهیه پروژه‌های توسعه و نظارت بر اجرای آنها به چشم می‌آید.

و همچنین عدم توجه مدیران استانی به ظرفیت‌های نسبی استان با توجه به سند آمایش سرزمینی استان در راستای توسعه می‌توان اشاره نمود.

این رویکرد اصطلاحاً نظام تدبیر نامیده می‌شود. لذا قسمتی از موانع توسعه استان به استان به کیفیت عوامل نظام تدبیر آن بر می‌گردد و هیچ راه میانبری برای نیل به توسعه وجود ندارد که بتوان بدون وجود و حضور نظام تدبیر شایسته، به توسعه استانی دست پیدا کرد.

مدیریت توسعه وادی بسیار چالش برانگیزی است رسالت مدیران توسعه در قبال مردم بسیار سنگین است وقتی مدیران توسعه به وادی عمل قدم می‌گذارند وسیاستی را در راستای توسعه در پیش می‌گیرند آنگاه ایده و نظریه آنها برد موثری بر زندگی و رفاه مردم خواهد اتخاذ عملی یک سیاست می‌تواند به سادگی زندگی و رفاه مردمی را دستخوش تغییر کند و می‌تواند برای مردم رفاه در پی داشته باشد یا بالعکس یک سیاست اشتباه می‌تواند برای مردمی فاجعه بیافریند.

همین امر رسالت سنگین مدیران را آشکار می‌سازد. بنابراین این یکی از کلیدی‌ترین علل عدم توازن منطقه‌ای و عقب ماندگی استان به مدیریت توسعه در سطح استان بازمی‌گردد که می‌توان با سؤالات چالش برانگیزی از مدیران توسعه در نظام تدبیردلایل آن را جویا شد.

۱- در صورت وجود سند آمایش سرزمینی استان برای توسعه یافتگی، نظارت و اجرای آن توسط کدام نهاد و دستگاه صورت می‌گیرد.

۲- در راستای توسعه حمل و نقل استان چه سیاست‌های در چشم انداز توسعه‌ای آینده استان در گرفته شده است.

۳- در راستای توسعه صنایع، کشاورزی، گردشگری و صنایع دستی با توجه به مزیت‌های نسبی هر منطقه در استان است چه راه‌کارهایی برای توسعه و جذب سرمایه گذاری و اجرا پروژه‌ها و... پیش بینی می‌شود.

۴- در راستای ظرفیتهای موجود منابع انسانی متعهد و متخصص بومی استان در سطح کشور و استان جهت تصدی پست‌های مدیریتی چه تدابیری اندیشیده می‌شود.

۵- نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی، تا کنون طرحی بنیادین و زیر بنایی برای کاهش نا برابری‌های منطقه‌ای به مجلس تقدیم نموده‌اند.

۶- آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نسبت به مسئله مهمی مانند توسعه استان رویکردی جامع، علمی سیاستی روشن و مسنجم و همگام داشته‌اند، یا به مسائل کوچک و پیش پا افتاده و عوام پسندانه حوزه انتخابیه خویش پسنده نموده‌اند.

 


دیدگاه‌ها
در حال ثبت دیدگاه...

مخاطب گرامی توجه فرمایید: نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.