آلودگی هوای بجنورد و مسئولیت مدیران
قاسم عطائی عظیمی - دانشجوی حقوق محیط زیست دانشگاه مازندران
تا چند سال پیش کسی گمان نمیکرد که روزی شهر بجنورد، در صدر شهرهای آلوده کشور قرار گیرد. حتی به یاد ندارم که متخصصان محیط زیست نیز چنین هشداری را داده باشند. مادران و پدران ما از زلزلههای بجنورد یا سیلها و حتی در همین سالها از مرگ کودکی در رواناب خیابان، خاطرهها در سینه دارند اما بجنورد همواره یکی از مناطق خوش آب و هوا و ییلاقی بوده که تابستانهای خوش و هوای سالمش، شهروندان دیگر شهرها را نیز به خود جذب میکرده است. اما حالا چند سالی است که گاهی بر صدر شهرهای آلوده کشور مینشیند و در روز روشن، چشم، چشم را نمیبیند. سایهی ابری سیاه بر سر شهر و مردمانش جولان میدهد و گویا کاری از کسی بر نمیآید.
شهر آلوده است و این آلودگی میکرونی، راهِ ریههای شهروندان را پیدا کردهاند تا جا خوش کنند و سلامت انسان را که یکی از مهمترین مولفههای کرامت انسانی است به خطر انداخته است. اما داستان چیست و دولت چه وظایفی دارد؟ چه کاری از دست شهروندان برمیآید؟
داستان ساده اما پیچیده است. ذرات معلق موجود در هوای بجنورد از حد مجاز فراتر رفته است و در برخی روزها به مرحلهی خطرناک میرسد. ذرات معلق، ذرات بسیار کوچک جامد و قطرات مایعی و آلایندههای بسیار ریزی متشکل از اسیدها، مواد شیمیایی آلی، فلزات، خاک و غبار و... هستند. قطر ذرات کوچکتر یا pm2.5، کمتر از 2.5 میکرون است (یعنی تقریبا بیست برابر کوچکتر از موی انسان) که به راحتی میتواند به تمامی اجزای ریه انسان نفوذ کند. منشا این ذرات میتواند انواع خودرو و ماشینالات صنعتی یا راهسازی، سوزاندن چوب یا روغن یا از طریق نیروگاهها، آتش سوزی و... باشد. این ذرات میدان دید را کاهش میدهند و علاوه بر ماندگاری بیشتر در طبیعت، مسافت طولانیتری را طی میکنند. ذرات بزرگتر که pm10 هستند قطرشان بین 2.5 تا 10 میکرون است و میتوانند حاصل صنایع و دود و غبار کارخانهها، کشاورزی، جادهها و... باشند. این دو عامل آلاینده به همراه منواکسیدکربن، اُزون، دیاکسید گوگرد و دیاکسید نیتروژن برای محاسبه "شاخص کیفیت هوا" استفاده میشوند که عددی بین صفر تا 500 است و هرچه به عدد 300 نزدیکتر میشود، نفس کشیدن هم سختتر میشود. افزایش مقدار ذرات معلق موجود در هوا علاوه بر تاثیر منفی در سلامتی انسانها ( حملات قلبی،کاهش کارکرد ریوی، تشدید آسم و...) بر آب، خاک، هوا، تنوع زیستی اکوسیستمها، بناهای تاریخی و... تاثیرات مخرب و جبرانناپذیری دارد.
بنابراین وقتی از آلودگی هوا و افت کیفیت هوای شهرمان سخن میگوییم ابتدا باید دید که کدام عامل سبب این آلودگی است و پس از آن منشا آلودگی را شناسایی کرد. طبق گزارش سامانه پایش کیفی هوای کشور، عامل آلودگی شهر بجنورد ذرات معلق بزرگ (pm10) است. در حالی که عامل آلودگی شهر مشهد ذرات معلق ریزتر گزارش شدهاند. اما منشا این آلودگی چیست؟ مسئولین استان خراسان شمالی و شهر بجنورد در مصاحبههای پیشین خود منابع مختلفی از گرد و خاک حاصل از دشت قره قوم ترکمنستان، زمینهای کشاورزی رها شده در جنوب استان و دشت قرهمیدان مانه و سملقان، نمکپاشی در یخبندان شهری و چندین و چند منبع دیگر را به عنوان عامل احتمالی آلودگی شهر معرفی کردهاند. آلودگی امری مرزگذر است. نه نیاز به ویزا دارد و نه در حدود استانها و شهرستانها قابل کنترل است. ممکن است دهها منبع مختلف در کنار یکدیگر، عامل این آلودگی باشند. ممکن است عوامل خارجی (خارج از کشور مثل دشت قره قوم ترکمنستان و خارج استان یا شهرستان) با عوامل داخلی (مثل آلایندگی کارخانهها، شهرک صنعتی، دفنگاه زباله، صنایع تولید شن و ماسه و آسفالت و...) دست در دست هم بدهند و با هم افزایی، چنین پدیدهای را رقم بزنند. آنچه داستان را پیچیده میکند عدم مشخص بودن دقیق عامل یا عوامل اصلی این آلودگی است. به عبارتی آنچه از مصاحبههای مسئولین و اخبار به دست میآید این است که علیرغم تکرار این پدیده تاکنون کاری برای شناسایی عوامل آن و در نتیجه پیشگیری یا کاهش خطرات انجام نشده است. طبق ماده 20 آییننامه هماهنگی پیشگیری و مدیریت گرد و غبار (مصوب خرداد 1400) " استانداران موظفند پروژههای استانی پیشگیرانه، مدیریتی، و سازگارکننده با پدیده گرد و غبار استان را به عنوان پروژههای اولویتدار در شورای برنامهریزی و توسعه استان جهت تصمیمگیری برای تامین اعتبار از محل اعتبارات طرحهای استانی را پیگیری و مورد حمایت قرار دهند".
تعریف و پیگیری چنین پروژهای مستلزم شناسایی منابع و عوامل اصلی گرد و غبار و آلودگی است. آیا مدیران استان به وظایف محوله طبق این آییننامه عمل کردهاند؟ ماده 12 همین آییننامه سازمان حفاظت محیط زیست را موظف کرده است تا با هماهنگی و همکاری وزارت امورخارجه و سایر دستگاههای مرتبط مستندات فنی تاثیر کانونهای خارجی (مانند ادعای دشت قره قوم) و آثار و راهکارهای پیشنهادی را تهیه نماید. اگر این منطقه کشور ترکمنستان در آلودگی شهرمان موثر است آیا مستندات فنی و راهکارها تهیه و ارسال شده است؟
ماده 4 آییننامه آمادگی و مقابله با آثار زیانبار پدیده گرد و غبار در کشور(مصوب 1388) نیز بر شناسایی کانونهای شکلگیری اولیه گرد و غبار تاکید دارد. همین آییننامه استانداریهای مناطق تحت تاثیر ریزگردها را موظف کرده است تا در راستای اطلاع رسانی و آموزش همگانی برای کسب آمادگی در مواجهه با پدیده گرد و غبار، برنامههای لازم را با همکاری سازمانهای هواشناسی، آموزش و پرورش و سایر دستگاهها اجرا نمایند.
در این حوزه دهها قانون، آییننامه و ضابطه دیگر وجود دارد که یا اجرایی نشده اند و یا صرفا برخی مواد آن اجرایی شده است: از قانون هوای پاک تا قانون مدیریت پسماند و آیین نامه اجرایی آن، قانون حفاظت از خاک، قانون حفاظت و گسترش فضای سبز در شهرها و...و چند معاهده بین المللی. از اینها گذشته آلودگی شهر بجنورد و افزایش ذرات معلق، سلامت یکایک شهروندان را به مخاطره افکنده است. یکی از وجوه "حق بر سلامت" به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشر، برخورداری شهروندان از محیط زیست سالم است. این مساله در سند چشم انداز بیست ساله ذکر شده است و جامعه سالم ایرانی را برخوردار از سلامت، فرصتهای برابر،...و بهرهمند از محیط زیست مطلوب دانسته است. از سوی دیگر "مدیریت تغییرات اقلیم و به ویژه ریزگردها، خشکسالی و ..." و "پایش مستمر و کنترل منابع و عوامل آلایندهی هوا، آب، خاک، ..." به عنوان سیاستهای کلی محیطزیست توسط رهبری ابلاغ شده است و علاوه بر آن با تاکید بر دیپلماسی محیطزیست "تلاش برای ایجاد و تقویت نهادهای منطقهای برای مقابله با گرد و غبار و آلودگیهای آبی" به عنوان یکی از سیاستهای کلی این بخش مورد توجه قرار گرفته است.
نفس کشیدن در هوای آلوده و حق بر سلامتی با حق حیات ارتباط تنگاتگ و ناگسستنی دارد. هر فعل و ترک فعلی که حق حیات شهروندان را با خطر مواجه کند، جرم است و قابل پیگیری.
دفعه پیش و در یادداشتی مشابه به قوانین این حوزه اشاره کرده و راهکارها را برشمردم. علاوه بر تکرار آنها، همین امروز باید گروهی از متخصصان دانشگاهی و بخش خصوصی در کنار کارشناسان زبده دستگاهها تشکیل شود و هدف اصلی آن شناسایی منابع اصلی آلودگی شهر بجنورد و دیگر شهرهای استان مانند جاجرم و ارائه راهکارهای فنی کوتاه مدت و بلند مدت و در چارچوب قوانین موجود باشد. شناسایی دقیق منبع آلودگی به معنای طی کردن بخش مهمی از راه است. در کنار آن حمایت از پایاننامهها و تحقیقات دانشجویی این حوزه در اولویت قرار گیرد تا به عنوان یک برنامه کاربردی از آنها استفاده شود. دستگاه قضایی استان و نهادهای متولی، نظارت بر اجرای قوانین محیط زیستی را به عنوان یکی از اولویتهای اصلی پیگیری نمایند. در کوتاه مدت مهمترین مسایلی که باید اجرایی شوند عبارتند از:
- جابجایی معادن و کارخانههای تولید شن و ماسه و آسفالت از کاسه شهر
- تسریع در ساخت کمربند جنوبی و تکمیل کمربند شمالی و جلوگیری از ورود خودروهای سنگین به داخل شهر
- حل مساله کوچههای خاکی مناطق حاشیهای
- نظارت بر تخریب ساختمانها و ارائه راهکار مناسب برای کاهش آلایندگی تخریب
- حمایت از دوچرخه سواری و احداث مسیر دوچرخه سواری
- انتقال دفنگاه زباله و کاهش مخاطرات محل فعلی
- آموزش شهروندان برای آمادگی جهت رویارویی با روزهای پر مخاطره
امروز مساله محیط زیست در کلیت خودش و آلودگی هوا و ریزگردها به عنوان یکی از عناصر آن، فراتر از بحث قوانین این حوزه است. در موضوع قوانین این حوزه، پراکندگی قوانین و عدم یکپارچگی سبب شده است تا این قوانین هم جهت نباشند. تورم قوانین در این حوزه، همراه با خلا قانون در بخش های دیگر محیط زیست سبب شده است تا عملا بخشی از قوانین اجرا نشوند. علاوه بر این نهاد حاکمیتی این بخش، یعنی سازمان حفاظت محیط زیست، عملا فاقد امکانات، لوازم و بودجه لازم برای رفع معضل است. قوانین و نهادهای حوزه محیط زیست دارای اشکالات جدی هستند اما مهمترین مساله محیط زیست و به تبع آن آلودگی هوای کشور و شهر بجنورد این است که محیطزیست دغدغه اصلی تصمیمگیران و مدیران نیست. در چالش میان اقتصاد و محیطزیست، این اقتصاد است که پیروز میدان بوده است. بیکاری، تورم و... مسایل مهم و اساسی به شمار میآیند و هرکدام به چالش بنیادین کشور و دغدغه اصلی خانوادهها تبدیل شدهاند. اما تا هنگامی که درک نکنیم مهمترین ابرچالش کشور محیط زیست است و بی توجهی به آن کشور و شهروندان را به مخاطره میافکند مشکلات دیگر، چون کلافی بیشتر گره میخورنذ. به عبارت ساده دغدغه اقتصاد، پیشرفت و توسعه کشور بدون بر صدر نشاندن محیط زیست، توهمی بیش نیست.