حصاری مقدم؛ حصار سنت ما/ انباشت خاطرات شهری

حصاری مقدم؛ حصار سنت ما/ انباشت خاطرات شهری

یادداشت - دکتر برات شمسا، دیپلماسی شرقی

اگر ما مردم شناسی (اتنولوژی) را تاریخ بومی مردم که ویژگی‌های زندگی و فرهنگ سنتی؛ اقوام و قبایل و خانواده‌های.. مردم را بررسی می‌کند؛ بدانیم؛ وآنگاه؛ آن را به دو شاخه تقسیم کنیم؛ شاخه‌ای از آن؛ ابزار و وسایل و پیشه‌ها و عناصر زیست و انواع پوشش/ گونه‌های غذایی... است (مادی)؛ و بخشی از آن را؛ که شامل باورها و علائقه ها و نمادها روایتها و حکایتها و اعتقادات و آداب و رسوم خانوادگی و ایلی و.. است را بخش معنوی؛ فرهنگی؛ سنتی؛ نامگذاری کنیم؛ آنوقت باید؛ در شناخت؛ شمال خراسان و بجنورد؛ حول محورهای ذکر شده تلاش کنیم؛ که در این میان و از این منظر؛ می‌توان قدر نوشته‌های حصاری مقدم را دانست؛ و نقش او را در گردآوری؛ سنت شهری ساکنان شمال خراسان و بجنورد را درک کرد؛ او با جمع آوری؛ آنچه در دور و بر ما بوده؛ و ما نسبت به آن؛ توجه چندانی نداشته‌ایم؛ تدریجاً گنجینه‌ای از؛ فرهنگ و سنت و معنویت؛ آداب و رسوم و باورها و... را تولید کرده است؛ و به بسیاری از محله‌های شهری ما؛ با بیان خاطرات قدیم؛ قداست داده است؛ و آن را معنی بخش کرده است؛ ای کاش متولیان میراث؛ داشته‌های او را؛ به موزه‌های شهری و محلاتی؛ تبدیل می‌کردند تا پیوند دیروز ما با امروز و فردا؛ از هم نمی‌گسست؛ حصاری مقدم؛ خود جهد کرده تا انقطاعی بین نسلها رخ ندهد و تجارب و سنتهای شمال خراسان؛ انباشته و در دسترس قرار گیرد؛ حصاری مقدم؛ و مقدم و پیشتاز در اینکار؛ خود به تنهایی؛ حصاری برای حفظ و پاسداشت میراث؛ اجدادی؛ ایجاد کرده است؛

او می‌نویسد؛ تا ما؛ خود را؛ از نو بشناسیم؛ با خاطراتی که او آنها را زنده می‌کند؛ از محیط ما و محله‌های ما؛ می‌گوید تا ما هم ارزیابی مجدد؛ داشته باشیم؛ از خودمان؛ از گذشته‌مان؛ او تک نگارنویس سنت معنوی ما شده است؛ قلم میزند و کارش را جدی می‌گیرد؛

هر چند او با تجربیات تلخ گذشته؛ از سیاست؛ فاصله گرفته است؛ و خود را در انظار نمایش نمی‌دهد و نمودش؛ بیشتر در نوشته‌های سنتهای معنوی شهری جلوه پیدا کرده است؛ اما همین؛ هم؛ یکی از بر زمین مانده‌های دیار ما بوده؛ که او بارش را بر دوش گرفته؛ و باید قدرش را دانست؛ و سپاسگزارش بود؛ با زحماتی که او می‌کشد؛ باید که مدیران این بخشها در شهر و استان؛ خیالشان راحت و سبکدوش؛ شده باشند؛ ما بر نوشته‌های احسان حصاری مقدم؛ بوسه می‌زنیم؛ و بر کارش؛ ارج می‌نهیم؛ و بعنوان یک هم ولایتی؛ او را در درونش؛ و در تنهایی‌اش؛ دوست داریم و آرزو می‌کنیم؛ که نوشته‌های او؛ از سنت شهری بجنورد ما؛ بزودی؛ بن مایه؛ ثبت سنتهای معنوی و مادی ما و بخشی از تاریخ و فرهنگ شمال خراسان؛ گردد و مبنایی برای تأسیس؛ موزه محلات شهری؛ در مرکز استان شود؛ و به رسومات ما؛ که هم آیین و هم عرف ما و برآمده از فرهنگ ملی متبلور در شمال خراسان؛ هست؛ حیاتی دوباره بخشد؛ و همین نوشتجات حضرت آقای حصاری مقدم؛ حصاری باشد برای حفظ میراثی که؛ آنگاه؛ هر نابخردی؛ دست بر غارت این میراث؛ نبرد که صاحبانش؛ نمرده‌اند؛ زنده‌اند و نفس می‌کشند؛ از منظر دیگر هم؛ مقالات او ارزشمنداست که هر چند مدرنیسم؛ بسیاری از ما را بخصوص در حوزه شهرسازی و معماری؛ با خود برده و گم کرده است؛ اما او خود را در مدرنیسم؛ گم نکرده است؛ و از سنتهای ما می‌نویسد تا مدرنیته در ما با سنت‌هایمان؛ شکل بگیرد؛ چرا که مدرنیسم؛ ساکنان شهر ما را از هم جدا کرده و محلات؛ را از بین برده؛ سبک زندگی‌مان را بر هم زده؛ و نسل جدید را از هویتش؛ جدا کرده است؛ احسان؛ با قلمش؛ ما را در محلات شهری می نشاند؛ زیست نیاکان و بزرگان را جلو چشم ما می‌کشاند؛ و با بیان خاطرات؛ شهر را معنی بخشی می‌کند؛ ما بدون آن قصه‌ها؛ می‌میریم؛ حصاری مقدم؛ سنت شهرزاد قصه گو را برای شهر ما؛ زنده کرده است تا ما احساس تعلق عاطفی را به خاکمان ایران؛ از دالان خرده فرهنگ‌ها و سنتها و..؛؛ شهر و دیارمان؛ از دست ندهیم؛

 


دیدگاه‌ها
در حال ثبت دیدگاه...

مخاطب گرامی توجه فرمایید: نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.