دست‌های کوچک، دردهای بزرگ
بجنورد زیبا از یک معضل اجتماعی گزارش می‌دهد:

دست‌های کوچک، دردهای بزرگ

گروه اجتماعی – داخل ماشین پشت چراغ قرمز به آدم‌هایی که در گذر بودند، نگاه می‌کردم و در ذهنم با خودم کلنجار می‌رفتم که با این شرایط بد اقتصادی در این روزها به مردم شهرم چه می‌گذرد. ناگهان کودکی پشت شیشه ماشین، توجهم را جلب کرد که محکم به شیشه می‌کوبید و با نگاهی ملتمس وار تقاضای خرید یک بسته آدامس داشت. شیشه ماشین را پایین کشیدم و به چهره معصوم و پاکش نگاه کردم و پرسیدم بسته‌ای چند، گفت بسته‌ای ده هزارتومن و یک بسته خریدم.

 

 بعد از سبز شدن چراغ، ذهنم درگیر شد که تنها آرزوی این کودک فقط می‌تواند قرمز شدن چراغ‌های سبز و خرید یک بسته آدامس باشد و تصور کردم در سرمای زمستان حتی حاضر نیستم یک لحظه فرزندم را حتی جلوی درب حیاط بفرستم اما وقتی فقر و تنگدستی به خانواده‌های این فرزندان فشار بیاورد شاید چاره‌ای جز این نداشته باشند.

کودکانی از این قبیل را هر روز در خیابان‌ها می‌بینیم سر چهارراه‌ها، پارک‌ها و جلوی مراکز خرید، یکی آدامس به دست، یکی ترازو، یکی برگه‌های تبلیغاتی و آن یکی فال حافظ.

کمتر شهروندی است که خرید از این کودکان کار را تجربه نکرده باشد، چرا که ترفند عده‌ای بر این است تا با استفاده از معصومیت این کودکان شهروندان را تحت تأثیر قرار دهند و درآمدی کسب کنند اما شهروندان هم می‌توانند با برخورد درست با این کودکان حداقل غرور کودکانه آنها را زیر سؤال نبرند.

 

پژوهشی که در خصوص وضعیت کودکان خیابانی توسط سازمان بهزیستی انجام شده، نشان می‌دهد که بیشترین آمار کودکان کار مربوط به گروه سنی 6 تا 11 سال است، بنابراین می‌توان گفت که اغلب کودکان خیابانی به دلیل اینکه از سنین پایین کودکی زندگی در خیابان را تجربه می‌کنند به طبع از سن کم از شانس یک زندگی رشد دهنده درکنار خانواده محروم شده و فرصت رشد و تکامل را در کنار خانواده از دست می‌دهند.

 

متاسفانه در شرایط اقتصادی کنونی، روز به روز بر تعداد این کودکان افزوده می‌شود و مسؤولان باید چاره‌ای بیندیشند.

استان خراسان شمالی نیز که در اکثر شاخص های اقتصادی در رتبه های آخر قرار دارد، از این امر مستثنا نیست و در گوشه و کنار مرکز استان نیزکودکان کار به وفور دیده می‌شوند.

رضا کودک 6 ساله‌ای است که کنار یکی از خیابان‌های  بجنورد ترازویی به دست گرفته، می‌گوید: من هم دوست دارم مثل هم‌سن و سال‌هایم به کلاسهای تابستانی بروم و بازی کنم ولی سرنوشت من طور دیگری رقم خورده و پدر بیماری دارم که توانایی کار کردن ندارد، من و برادرم مجبوریم کار کنیم تا خرج خانواده‌مان را تأمین کنیم.

سعید نوجوان 12 ساله‌ای که فال حافظ به دست دارد، هم می‌گوید: هیچ کودک و نوجوانی دوست ندارد کار کند، ولی این شرایط زندگی است که ما را مجبور می‌کند، پدرم اعتیاد دارد و مادرم در خانه‌های مردم کارگری می‌کند؛ اگر کار نکنیم از گرسنگی می‌میریم.

کودک دیگری که یک جعبه آدامس به دست دارد، می‌گوید: من از صبح زود تا آخر شب مجبورم کار کنم و اگر آخر شب پولی برای خانواده‌ام نبرم مرا به منزل راه نمی‌دهند و حتی ممکن است کتک بخورم، آرزوبه دل مانده‌ام تا یک روز که چشمانم را باز می‌کنم بتوانم مانند همسن و سالهایم بازی کنم و سر کار نروم.

 

کودکان کار برای بقای خود مجبور به کار کردن هستند

 

یک جامعه شناس نیز در این رابطه اظهار می‌دارد: کودک خیابانی یا کودک کار به کودکان زیر 18 سالی اطلاق می‌شود که درمتن و یا در حاشیه شهر برای بقای خود یا خانواده مجبور به کار یا زندگی در خیابان‌ها هستند.

وی می‌افزاید: میزان ارتباط این کودکان با خانواده متفاوت و ممکن است درحد ارتباط روزانه، چند بار در هفته، در ماه و یا گاهی حتی به چند بار در سال تقلیل یابد و به همین میزان هم این افراد در معرض آسیبهای بنیان افکنی مانند ایدز، اعتیاد، باندهای خلاف، بیماری‌های سنگین و عفونی، کودک آزاری و تجاوز قرار گیرند.

 

وی خاطر نشان می‌کند: کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می‌برند، این کودکان می‌توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه‌ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه‌های فساد و غیره قرار گیرند.

 

وی یادآور می‌شود: عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان و ایجاد یک زندگی سالم را از این کودکان سلب می‌کند و موجب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی می‌شود که کودکان را مورد استثمار قرار می‌دهند.

این جامعه شناس اظهار می‌دارد: این مقوله، فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر و فقر و تهیدستی را افزایش می‌دهد و نیز کودکان را از دستیابی به دانش و مهارت کافی باز می‌دارد و در نتیجه بهره وری نیروی کار را در جامعه کاهش می‌دهد.

وی تصریح می‌کند: با رشد زندگی شهر نشینی و تغییر ساخت زندگی خانوادگی، افزایش روز افزون آمار طلاق و ناهنجاری‌های ناشی از آن و همچنین فوت یا از کارافتادگی خانواده، بیش از همه کودکان بی پناه تحت تأثیر قرار می‌گیرند که مجبور می‌شوند در کارهای سخت و زیان آور و یا در خیابان مشغول شوند، کودکانی که شأن و حرمت آنها نادیده گرفته شده و محروم از دنیای شیرین کودکی ناگزیر از مواجهه با چهره خشن فقر، جهل، گرسنگی، تعدی و تجاوز هستند.

وی فقر عمومی و فرهنگی را عامل مهمی نیز در این زمینه عنوان و خاطر نشان می‌کند: باید آگاهی عمومی را افزایش داده و به مسائل اقتصادی که مشکل اصلی مردم است توجه ویژه شود، زیرا معضلی است که کلانشهرها و شهرهای نسبتاً بزرگ با آن دست به گریبان‌اند.

وی با بیان اینکه زمینه‌ها و عوامل گسترش این پدیده و راههای مقابله با آن در جوامع مختلف متفاوت است، می‌افزاید: ایران نیز در این مسیر از بروز و گسترش این پدیده و پیامدهای اجتماعی ناگوار آن مصون نماند و شاهد گسترش این پدیده در شهرهای کوچک نیز است.

 

به گزارش بجنورد زیبا، قطعا یکی از راهکار های مهم برای کاهش آسیب ها در جامعه رشد اقتصادی است. اگر رشد اقتصادی کشور یا منطقه افزایش پیدا کند، کودکان نیز مجبور نیستند برای تامین مایهتاج خانواده عمر خود را در سر چهارراه ها بگذرانند و بازیچه دست عده ای سودجو قرار بگیرند.

 

 


دیدگاه‌ها
فریبا 1401/06/16
فقط میتونم بگم درد رو با تمام وجودم احساس کردم و جز عذاب کشیدن واسه این کودکان کاری از من بر نمیاد و همین عذاب منو دوچندان میکنه
امیر 1401/06/16
سلام من به تمام کودکان کار کودکانی که طعم بازی و شادی را ندیدند فکر می‌کنید مقصر کیست؟ جواب من و خیلی‌ها همین است دولت و مسئولین بی لیاقت و کثیف. مسئولانی که 43سال است این وطن پاک رو با خرافات و فریب از پاکی به لجن کشیدند بله همانهایی که وعده‌های دروغین دادند و روز به روز اقتصاد کشور را با بی سوادی با خاک یکسان کردند نفرین و آه این کودکان بر شما باد روزی پاسخ خواهید داد و حق کودکان مظلوم این سرزمین را خواهیم گرفت آن روز نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود
ناشناس 1401/06/16
گزارش بسیار خوبی بود .
ناشناس 1401/06/16
خدا عاقبت همه رو ختم به خیرکند
ناشناس 1401/06/17
سلام از یک سو هم میتونیم بگیم مواد واعتیاد یکی دیگه از دلیلهای این وضعیت شده وقتی پدر خانواده درگیر مواد میشه مابقی اعضای خانواده برای جبران کمبود هاوکمک به مادر خانواده ازروی اجبار روی به کار کردن میارن که آسیبش تا آخر عمر همراه بچه هاست من خودم هم تمام این لحظات رو با گوشت واستخوان درک کردم و الان ت. ی چهل سالگی جز یک آدم افسرده چیزی ازم نمونده
ناشناس 1401/06/20
باسلام وتشکر یک سؤالی که همیشه بنظرمیرسه این هست که چرا این بچه‌ها همیشه نیستند وبه یکباره تعدادی ازاونها دیده میشوند دقیقا متکدیان که گاها دچارمعلولیت هم هستند در بازه زمانی قبل ازعید وسال جدید بیشتر پدیدار میشوند شاید اینها رو نهاد یا گروه خاصی میارند ودرمعابر پرتردد رهاسازی میکنند
در حال ثبت دیدگاه...

مخاطب گرامی توجه فرمایید: نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.